سید احمدرضا قائممقامی
چکیده
در عصر ساسانی بعضی متون علمی از زبانهای هندی (سنسکریت و پراکریت) و یونانی و سریانی به زبان فارسی میانه ترجمه شده بوده است. در بین متون هندی معروفتر از همه کلیله و دمنه و نوشتههایی در علم نجوم و نحو را باید یاد کرد و در بین متون یونانی نوشتههایی در نجوم و هندسه و منطق و پزشکی و پارهای نوشتههای هرمسی اهمیت بیشتری دارند. در ...
بیشتر
در عصر ساسانی بعضی متون علمی از زبانهای هندی (سنسکریت و پراکریت) و یونانی و سریانی به زبان فارسی میانه ترجمه شده بوده است. در بین متون هندی معروفتر از همه کلیله و دمنه و نوشتههایی در علم نجوم و نحو را باید یاد کرد و در بین متون یونانی نوشتههایی در نجوم و هندسه و منطق و پزشکی و پارهای نوشتههای هرمسی اهمیت بیشتری دارند. در ترجمه از سریانی احتمالاً سهم مانویان بیشتر از زردشتیان بوده است. ترجمه از این زبانها ناگزیر ترجمة قرضی یا گردهبرداری بعضی اصطلاحات را باعث شده که احتمالاً سادهترین شیوه در نقل مفاهیم علمی به زبانی دیگر است. موضوع این نوشته بحث دربارة بعضی از این ترجمههای قرضی از یونانی به فارسی میانه، مخصوصاً در اصطلاحات طبی و فلسفی و نجومی، است. در کنار آن به بعضی ترجمههای قرضی از غیر از زبان یونانی نیز مختصر اشاراتی شده است.
احسان چنگیزی
چکیده
چکیده: در زبان فارسی میانۀ کتابی، ابزارهای مختلفی برای بازنمایی مفاهیم وجهی بهکار رفتهاست. فعل ماضی یا همان صفت فعلی گذشته که نمود تام را نشان میداده، در برخی جملات برای دلالت بر امری بهکار رفتهاست که در آینده اتفاق میافتد، اما وقوع آن از نظر گوینده کامل است. در چنین بافتهایی، فعل ماضی بر مفهوم وجهی قطعیت دلالت کردهاست. ...
بیشتر
چکیده: در زبان فارسی میانۀ کتابی، ابزارهای مختلفی برای بازنمایی مفاهیم وجهی بهکار رفتهاست. فعل ماضی یا همان صفت فعلی گذشته که نمود تام را نشان میداده، در برخی جملات برای دلالت بر امری بهکار رفتهاست که در آینده اتفاق میافتد، اما وقوع آن از نظر گوینده کامل است. در چنین بافتهایی، فعل ماضی بر مفهوم وجهی قطعیت دلالت کردهاست. در این مقاله، نمونههایی از ساختهای شرطی نقل شده که در آنها فعل ماضی در بند جواب شرط، برای دلالت بر مفهوم قطعیت بهکار رفتهاست. در برخی دیگر از ساختهای شرطی نیز، فعل ماضی همراه با فعل کمکی bawēd، این مفهوم وجهی را بازنمایی کردهاست. در جملات مقایسهای، فعل ماضی تمنایی در بند پیرو بهکار رفته و بر تردید و گمان کمتر و قطعیت بیشتر دلالت داشتهاست.