محدثه طاهری؛ سیده پرنیان دریاباری؛ علیاصغر باباسالار
چکیده
میرزا حبیب اصفهانی با انتشار دستور سخن، اولین کتاب مستقل آموزش دستور زبان فارسی را در 1289ق تألیف کرد. پس از او نویسندگان دیگری به تأثیر از قواعد عربی یا دستور زبانهای فرنگی، نگارش کتابهای آموزش دستور زبان فارسی را ادامه دادند. از این رهگذر، کتابهای دستور زبان آموزشی نگارش یافتند. در این پژوهش بیست کتاب درسی دستور زبان فارسی (از ...
بیشتر
میرزا حبیب اصفهانی با انتشار دستور سخن، اولین کتاب مستقل آموزش دستور زبان فارسی را در 1289ق تألیف کرد. پس از او نویسندگان دیگری به تأثیر از قواعد عربی یا دستور زبانهای فرنگی، نگارش کتابهای آموزش دستور زبان فارسی را ادامه دادند. از این رهگذر، کتابهای دستور زبان آموزشی نگارش یافتند. در این پژوهش بیست کتاب درسی دستور زبان فارسی (از سال 1298 تا 1357ش)، که در مدارس ایران تدریس میشدند، مطالعه شد. ابتدا بازۀ زمانی 1298 تا 1357ش به سه دوره تقسیم و ویژگیهای هر دوره بیان و سپس موارد اختلافی مباحث دستوری هر کتاب و چند مثال از آنها با کتاب دستور مفصّل امروز[1] بررسی و مقایسه شد. همچنین تأثیرپذیری هر کتاب از دستور زبانهای دیگر، مانند عربی و فرنگی، مورد توجه قرار گرفت. براساس پژوهش حاضر به این نتیجه رسیدیم که اغلب کتابهای دستوری مورد بررسی به تأثیر از دستور عربی، اقسام کلمه را به سه بخش اسم، فعل و حرف تقسیم کرده و نکات هر مبحث را شرح و تفصیل دادهاند. گرچه هر نویسنده، در عین تأثیرپذیری از نویسندگان پیشین یا معاصر، نظرات خود را هم آورده، اما کمتر کتابی دارای روش متمایز و خاص بوده و بیشتر کتابها رویکردی مشابه یکدیگر داشتند. البته، برخی کتابها در دورۀ خود تأثیر بیشتری گذاشتند و رویکرد خود را با دیدگاه غالب همعصران خود متناسب و همراه کردند. دستور زبانهایی که عبدالعظیم قریب، پنج استاد، پرویز ناتل خانلری، انوری و احمدی گیوی و صادقی و ارژنگ نوشتند، ازجمله کتابهای پیشتاز این بازۀ زمانی بود. .[1] خسرو فرشیدورد، دستور مفصّل امروز، سخن، تهران ۱۳۸۲.
محمود براتی خوانساری؛ علی محمد محمودی
چکیده
بیتِ «حافظ که سرِ زلفِ بتان دستکشش بود/ بس طرفهحریفیست کش اکنون به سر افتاد»، در لابهلای شروح متعدّد، بسیار بحثانگیز بودهاست. حافظپژوهان در شرح یا تفسیر این بیت کوشیده، و نظریّات خویش را گفته، یا به نقدِ نظرِ دیگران پرداختهاند. درواقع، با وجود رواج سه گونه نگاه تشریحی، تفسیری و تأویلی به غزل حافظ، ابهام برخی از اینگونه ...
بیشتر
بیتِ «حافظ که سرِ زلفِ بتان دستکشش بود/ بس طرفهحریفیست کش اکنون به سر افتاد»، در لابهلای شروح متعدّد، بسیار بحثانگیز بودهاست. حافظپژوهان در شرح یا تفسیر این بیت کوشیده، و نظریّات خویش را گفته، یا به نقدِ نظرِ دیگران پرداختهاند. درواقع، با وجود رواج سه گونه نگاه تشریحی، تفسیری و تأویلی به غزل حافظ، ابهام برخی از اینگونه ابیات، به سبب پیچیدگی یا دیریابیِ نحوی و بلاغی، همچنان باقی است؛ برخی از شروح دیوان حافظ بهسادگی از تفسیر دقیق و روشمند ابیات دشوار یا مبهم چشم پوشیدهاند یا، بهعلّت بیتوجّهی به ویژگیهای نحوی و بلاغی، از عهدۀ تبیین و تحلیل مناسب آن برنیامدهاند. کمتر شارحی در این بیت به ساختار نحوی کلام حافظ توجّه کردهاست؛ در این مقاله کوشش شدهاست که، با در نظر گرفتن ساخت و بافتِ جمله و جنبههای دستوری و نکتههای بلاغی، خصوصاً استعارۀ تهکّمیّه، مشکل این بیت حل شود.