فریبا مهری؛ حسن دلبری؛ مهیار علویمقدّم؛ عبّاس محمّدیان
چکیده
تعهّد ازجمله ویژگیِهایی است که در ادبیّات بسامدی چشمگیر دارد؛ ادبیّاتی که بازتابندۀ باورها، امیدها، آرزوها، دغدغهها و فراز و نشیبهای مردم روزگار است. مسئلۀ بنیادیِ این مقاله بررسیِ جایگاه و کارکرد تعهّد در لایۀ واژگانیِ غزل عصر انقلاب و تحلیل این مؤلّفۀ تأثیرگذار و کیفیّت بازتابِ آن است. مبنای این ارزیابی واژههای ...
بیشتر
تعهّد ازجمله ویژگیِهایی است که در ادبیّات بسامدی چشمگیر دارد؛ ادبیّاتی که بازتابندۀ باورها، امیدها، آرزوها، دغدغهها و فراز و نشیبهای مردم روزگار است. مسئلۀ بنیادیِ این مقاله بررسیِ جایگاه و کارکرد تعهّد در لایۀ واژگانیِ غزل عصر انقلاب و تحلیل این مؤلّفۀ تأثیرگذار و کیفیّت بازتابِ آن است. مبنای این ارزیابی واژههای نشانداری است که حامل بارِ ایدئولوژیکاند. این واژهها، برخلافِ واژههای بینشان ــکه تنها معنای عادی و عام دارند ــ متعلّق به یک بافتِ فرهنگیاند و، علاوه بر دلالت بر مفهومی خاص، دربردارندۀ معانیِ ضمنی و مفاهیم ارزشی نیز هستند که نگرش نویسنده را بازتاب میدهند. بر مبنای این واژهها، تعدادی از بنمایههای غزل عصر انقلاب، که مبتنی بر التزام در این نوعِ ادبی است، با شواهدی آورده میشود و مبانیِ عقیدتی که بر آنها بنیاد نهاده شده است ارزیابی میگردد. در بررسیِ لایۀ واژگانی و واژههای نشاندار، غزل عصر انقلاب را بر پایۀ بنمایههای ایدئولوژیک و از منظرِ تعهّد به این انواع میتوان طبقهبندی کرد: غزلهای اعتراضی، نوستالژیک، حماسی، آیینی و انتظار، جنگ و شهادت، طنز، آزادی، مقاومت و اتّحاد، دعوت به مبارزه و انتقام، و وطنی.