محمّدصادق رحمانیان؛ منصوره ثابتزاده؛ کامل احمدنژاد
چکیده
تحلیل انتقادیِ گفتمان نوعی رویکرد بین رشتهای است و، با تجزیه و تحلیل متن، در پیِ عرضۀ خوانشی نسبتاً دقیق از آن است. نویسندگانِ این پژوهش بر آناند تا، با بهرهگیری از روش تحلیل انتقادیِ گفتمان، انعکاس مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و... را در شعرهای کوتاه سیّدحسن حسینی بیابند و به چگونگیِ رابطۀ متقابل ...
بیشتر
تحلیل انتقادیِ گفتمان نوعی رویکرد بین رشتهای است و، با تجزیه و تحلیل متن، در پیِ عرضۀ خوانشی نسبتاً دقیق از آن است. نویسندگانِ این پژوهش بر آناند تا، با بهرهگیری از روش تحلیل انتقادیِ گفتمان، انعکاس مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و... را در شعرهای کوتاه سیّدحسن حسینی بیابند و به چگونگیِ رابطۀ متقابل شعر (بهمثابۀ متن) و جامعه و تبیینِ آن بپردازند. در این پژوهش، از میانِ رویکردهای متفاوتی که دربارۀ تحلیل گفتمان وجود دارد، از روش «تحلیل انتقادیِ گفتمان فرکلاف» استفاده شدهاست؛ چراکه، بهباورِ بسیاری از تحلیلگران، جامعتر از دیگر روشها به نظر میرسد. روش فرکلاف مبتنی بر سه سطح است: کنش متنی (توصیف)؛ کنش گفتمانی )تفسیر)؛ و کنش اجتماعی (تبیین). در این مقاله، شعرهای کوتاهِ حسینی، بهصورتِ گزینشی، از مجموعهشعرِ نوشداروی طرح ژنریک بررسی و تحلیل شدهاست تا مؤلّفههای گفتمانمدارِ شعرها در سه سطح تحلیل محتوایی و صوری و اجتماعی بیان شود. در این تحلیل مشخّص شد ویژگیهای صوریِ زبان شعر حسینی ــ نظیر آواها، واژهها، فعلها، روابط معنایی، عبارتبندیها، و انسجام صوری و معناییــ دارای ارزش و بارِ گفتمانی است و به شعرش جنبۀ عقیدتی میدهد. بنابراین، هدف پژوهشگر تبیین نوع گفتمانهای موجود در شعر حسینی و چگونگیِ پیوندِ آن با ساختارهای اجتماعیِ جامعه است. درنتیجه، گفتمانهای غالب در شعرِ سیّدحسن حسینی عبارتاند از: گفتمان اجتماعی، فرهنگی، اخلاقگرایانه، و سیاسی. بارزترین گفتمان در شعرِ او گفتمان اجتماعیِ انقلابمحور است.
غلامرضا کافی؛ ندا حاتمی
چکیده
ادبیّات فرجامگرا یا آخرالزّمانی ادبیّاتی است که بر پایۀ پیشگوییهای آخرالزّمانی شکل گرفته. این نوعِ ادبی به آنچه در فرجامِ جهان رخ خواهد داد و نیز به موضوعاتی مثل «آخرالزّمان»، «رستاخیز»، «وقوع فاجعه»، «منجی» و... میپردازد. نمونههایی از این ادبیّات را میتوان در شعر معاصر فارسی دید. در این مقاله، ...
بیشتر
ادبیّات فرجامگرا یا آخرالزّمانی ادبیّاتی است که بر پایۀ پیشگوییهای آخرالزّمانی شکل گرفته. این نوعِ ادبی به آنچه در فرجامِ جهان رخ خواهد داد و نیز به موضوعاتی مثل «آخرالزّمان»، «رستاخیز»، «وقوع فاجعه»، «منجی» و... میپردازد. نمونههایی از این ادبیّات را میتوان در شعر معاصر فارسی دید. در این مقاله، با مقایسۀ مضامین آپوکالیپسی در شواهدی از شعر معاصر و شعر انقلاب اسلامی، وجه تمایزِ این دو بررسی شده است. مطالعۀ اشعار احمد شاملو، فروغ فرّخزاد، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری روشن میسازد که در بینشِ آنها، عمدتاً، نگاهی یأسآمیز به فرجام جهان وجود دارد؛ درحالیکه از منظرِ شاعران انقلاب اسلامی آیندۀ جهان بسیار روشن است. نیز معلوم میشود اشعار فرجامگرایانه در ادبیّات انقلاب اسلامی بر مبنای پیشگوییهای قرآن کریم و فرهنگ اسلامی شکل گرفته است، حالآنکه در شعر معاصر از مفهوم خواب ،رؤیا و الهام شاعرانه استفاده شده است.