محمدعلی میرزایی؛ حمیده ابراهیمی
چکیده
چکیده: از میان زبانهای ایرانی دورۀ میانه که دارای واجگونۀ سایشی دولبی واکدار β هستند، میتوان به سغدی، پهلوی اشکانی، فارسی میانۀ ترفانی و بلخی اشاره کرد. واج مذکور که نزد قدما به فاءِ اعجمی نیز معروف است، در متون اولیۀ اسلامی بهصورت «ڤ»، «ف» و صورت تصحیفشدۀ آن، «ق» مضبوط است. اما نکتۀ قابلِتوجه این است ...
بیشتر
چکیده: از میان زبانهای ایرانی دورۀ میانه که دارای واجگونۀ سایشی دولبی واکدار β هستند، میتوان به سغدی، پهلوی اشکانی، فارسی میانۀ ترفانی و بلخی اشاره کرد. واج مذکور که نزد قدما به فاءِ اعجمی نیز معروف است، در متون اولیۀ اسلامی بهصورت «ڤ»، «ف» و صورت تصحیفشدۀ آن، «ق» مضبوط است. اما نکتۀ قابلِتوجه این است که زبان فارسی میانه نشانهای برای این صامت در خط پهلوی ندارد. به همین دلیل، میتوانیم ادعا کنیم که این واج حاصل تحول خودِ زبان طبری در دورۀ نو و با کمی تسامح، نیای همین زبان در دورۀ میانه بودهاست. علیرغم آنچه از متون فارسی قرون اولیۀ اسلامی درمورد این صامت بهدست آمده و دربارۀ آن مطالب متعددی نگاشته شده، از وجود چنین صامتی در زبان طبری، هیچ صحبتی به میان نیامدهاست. کلماتی مانند «*سَفزه» و «اَفروج» که در متون کهن طبری ثبت شدهاند، بهروشنی نشاندهندۀ این صامت در این زبان هستند. همچنین میدانیم که واجگونۀ β، زمان زیادی در زبانهای ایرانی نو باقی نمانده و در گونههای مختلف زبان فارسی، به واجهای p، b، v و f بدل شدهاست. اما در زبان طبری کهن و برخی واژهها در گویشهای مازندران، تحول آوایی دیگری رخ داده که حاصل آن به تولید مصوت ō̆ یا ū̆ انجامیدهاست، مانند «اوروج o/urūj»، «شو šō»، «اوou/o »، «اوکَتَن o/ukatan»، «فَرسیو farsiyo» و «لو lu». در این مقاله، قصد داریم با رویکرد زبانشناسی تاریخی، وجود فاءِ اعجمی در زبان طبری و بقایای آن در زبان مازندرانی را اثبات کنیم و به تبیین قواعدی بپردازیم که توجیهکنندۀ این تحول آوایی رخداده در زبان طبری باشد. همچنین موارد استثنا زبان طبری را مرور میکنیم و درنهایت، به قاعدهای که جایگزین تحول یادشده گشتهاست، اشاره خواهیم کرد. سرانجام از میان همین یافتهها، به شناسایی دورههای تحول زبان طبری دست خواهیم یافت.