یداللّه جلالی پندری
چکیده
همانگونه که جوامع انسانی در تعامل با هم قرار میگیرند، زبان انسانها نیز در چنین تعاملاتی وارد میشود؛ بهگونهای که کمتر زبانی را میتوان زبان خالص (سَره) و بدون واژههای وامگرفته از دیگر زبانها دانست. امّا در گذر ایّام گاهی برخی از اهل زبان، با اندیشهٔ بیرون راندن واژههای بیگانه، دست به کوششهایی میزنند. با نگاهی به ...
بیشتر
همانگونه که جوامع انسانی در تعامل با هم قرار میگیرند، زبان انسانها نیز در چنین تعاملاتی وارد میشود؛ بهگونهای که کمتر زبانی را میتوان زبان خالص (سَره) و بدون واژههای وامگرفته از دیگر زبانها دانست. امّا در گذر ایّام گاهی برخی از اهل زبان، با اندیشهٔ بیرون راندن واژههای بیگانه، دست به کوششهایی میزنند. با نگاهی به سیر تحوّل سَرهگرایی در ایران، معلوم میشود این کوششها در میان فارسیزبانان از دو جریان سرچشمه گرفته است: یکی کوششهای ذوقی شاعران و نویسندگان و دیگری واکنشهای اجتماعی اهل زبان که خود را از طریق اشعار و نوشتههای شاعران و نویسندگان یا نامگذاریها نشان داده است.کوششهای ذوقی شاعران و نویسندگان را در گرایش به فارسی خالص با دو انگیزه میتوان در نظر گرفت: نخست، کوششهایی که در آنها نوعی اجبار و الزام هست و دیگر کوششهایی که از سر اختیار صورت گرفته است. در نوع اوّل، التزام مترجمان قرآن برای یافتن معادل دقیق واژههای قرآنی دیده میشود و در نوع دوم، کوشش برای به کار گرفتن زبان فارسی خالص (سره) در متنی همچون شاهنامه برای رعایت تناسب زبان با محتوای کتاب به چشم میخورَد. در حوزهٔ کوششهای ذوقی میتوان تفنّنهای ادبی شاعران و نویسندگان را نیز منظور داشت، یعنی کوششهایی که برای ایجاد آشناییزدایی در متون ادبی به کار میرفته است. امّا واکنشهای اجتماعی در دورهٔ مشروطه و در دورهٔ پهلویِ اوّل با اندیشههای ملّیگرایانهٔ افراطی آمیخته است که در این نوشته به این جریانها، چه در قالب کوشش چه در قالب واکنش، پرداخته میشود.