نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اصفهان

2 استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون

10.22034/nf.2022.139857

چکیده

بیتِ «حافظ که سرِ زلفِ بتان دست‌کشش بود/ بس طرفه‌حریفی‌ست کش اکنون به سر افتاد»، در لابه‌لای شروح متعدّد، بسیار بحث‌انگیز بوده‌است. حافظ‌پژوهان در شرح یا تفسیر این بیت کوشیده، و نظریّات خویش را گفته، یا به نقدِ نظرِ دیگران پرداخته‌اند. درواقع، با وجود رواج سه گونه نگاه تشریحی، تفسیری و تأویلی به غزل حافظ، ابهام برخی از این‌گونه ابیات، به سبب پیچیدگی یا دیریابیِ نحوی و بلاغی، همچنان باقی است؛ برخی از شروح دیوان حافظ به‌سادگی از تفسیر دقیق و روشمند ابیات دشوار یا مبهم چشم پوشیده‌اند یا، به‌علّت بی‌توجّهی به ویژگی‌های نحوی و بلاغی، از عهدۀ تبیین و تحلیل مناسب آن برنیامده‌اند. کمتر شارحی در این بیت به ساختار نحوی کلام حافظ توجّه کرده‌است؛ در این مقاله کوشش شده‌است که، با در نظر گرفتن ساخت و بافتِ جمله و جنبه‌های دستوری و نکته‌های بلاغی، خصوصاً استعارۀ تهکّمیّه، مشکل این بیت حل شود.
 

کلیدواژه‌ها