نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
محقّق مرکز مطالعات فارسی دانشگاه کالیفرنیا در ارواین
چکیده
چکیده: گسترش مرزهای امپراتوری اسلامی تحوّلی در تاریخنگاری اسلامی به وجود آورد. تاریخ که بدواً تنها با حوادث حیات و فعّالیتهای رسول اکرم(ص) سر و کار داشت، به یک روایت جامع از تاریخ جهان تبدیل شد. گزارش قرآن و کتب آسمانی دیگر در روایت حوادث بعد از طوفان نوح اساساً یکسان بود؛ زیرا تمام بنیبشر از بازماندگان نوح به شمار میرفتند. این گزارش باید با داستانهای اقوامی که تحت تسلّط مسلمانان در آمده بودند هماهنگ شود تا از مجموع آنها روایت جامعی از تاریخ عمومی جهان پدید آید. مورّخان مسلمان به ادغام داستانهای ایرانیان و رومیان در تدوین تاریخ عمومی جهان پرداختند. در مورد ایران که تاریخ باستان خود را به صورتی بسیار منظّم حفظ کرده بود، شخصیتهای داستانی ایرانی با شخصیتهای تاریخ مذهبی اسلام هماهنگ شدند و از این هماهنگی روایت منسجمی از تاریخ جهان پدید آمد. مشابه این فرایند، هنگامی که رومیان به دین مسیح گراییدند، پیش آمده بود. در آغاز قرن چهارم میلادی مورّخان مسیحی روایات باستانی روم و یونان را در روایات تورات و انجیل ادغام کردند. بعد از سقوط امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی نیز بسیاری از داستانهای پهلوانی فاتحان ژرمن در تاریخ جهانی مسیحیان پذیرفته شد. بنابراین، مرتبط شدن بعضی شاهان و پهلوانان ایران باستان با اشخاصی که در تاریخ مذهبی اسلام ذکر شدهاند مطلب عجیب یا غیرمتعارفی نیست. در این مقاله شواهدی در اثبات این مطلب از تحقیقات مورّخان مسلمان و غیرمسلمان قدیم و جدید و متون کهن اسلامی و مسیحی عرضه شدهاست.